یادداشت برگزیده در اولین دوره جشنواره علوم انسانی عمار
یکی از مسائل امروز علوم انسانی در کشور ما، ناکارآمدی( ایفای نقش کم اثر و پُر ایراد) آن در حل مسائل کشور است. شاهد این ادعا اقتصاد ما، سازمانهای ما، نظام آموزش ما، رسانه ما و مواردی از این دست است. البته عملکرد علوم انسانی مبحثی پیچیده و چند بعدی است اما این نوشته سعی در معرفی و بررسی اولیه یکی از این ابعاد و معرفی راهکاری ساده و قابل اجرا برای دیده شدن آثار علوم انسانی در زندگی مردم را دارد.
در موضوع کارآمدی علوم انسانی حداقل دو حوزه عملیاتی وجود دارد که یکی حوزه «کاربردی سازی علوم انسانی» و دیگری حوزه «عینی سازی علوم انسانی» است. کاربردی سازی در ادبیات علمی و عرفی شناخته شده تر است اما مفهوم عینی سازی علوم انسانی تقریبا اولین بار در سال 1396 بکار گرفته شد[1]. کاربردی سازی ناظر به کاربرد علوم انسانی در حوزه های فناوری، فناوری اطلاعات، کسب و کار، مدیریت بخش عمومی و مواردی از این دست است. از خروجی ها و نمونه های کاربردی سازی شده در این حوزه میتوان به سامانهه ای سنجش ویژگیهای شخصیت، مراکز مشاوره تخصصی رواند رمانی، مراکز عارضه یابی کسب و کار و غیره اشاره کرد. اما عینی سازی به ارتباط علوم انسانی در حوزه سینما، رسانه و تولید محتوا اشاره دارد. دلیل تفکیک این دو حوزه عملیاتی، تفاوت در ماهیت، بازیگران و خروجی آنهاست که تمرکز بر هریک از این حوزه ها بی شک نتیجه را اثربخش تر خواهد نمود.
عمده تمرکز ما در این نوشته بر عینی سازی علوم انسانی است که در تعریفی ساده، حرکت از مفهوم (Concept) به تصویر(Image) است. به عبارت دیگر عینی سازی فرآیند تبدیل متن علمی(Paper) شامل مقاله، کتاب و … به محتوای رسانه(Media) مثل فیلم، عکس، بازی یا مواردی از این دست است. جایگاه تولید و انباشت مفاهیم و متون علمی در دانشگاهها، مراکز پژوهشی و اندیشکده هاست و تولید محتوای رسانه در سینما و تلویزیون انجام می گیرد. طبیعی است که باید بین این دو حوزه یک ارتباط منطقی و طبیعی شکل بگیرد تا این دو حوزه بتوانند با یکدیگر گفتگو و مراوده داشته باشند.
اگر بخواهیم بین دو حوزه اشاره شده ارتباط برقرار کنیم، حوزه اول (تولیدکنندگان علوم انسانی) باید بتواند برای مشتریانش (حوزه سینما و تلویزیون) ایجاد ارزش کند که البته بالعکس آن نیز متصور است. این ارزش باید برای هر یک از طرفین (مشتری) به گونه ای قابل اعتنا باشد که بابت آن هزینه (مادی و غیرمادی) پرداخت کند و در این دادوستد کانالهای توزیع، جریانهای درآمدی، ساختار هزینه و دیگر پارامترهای مورد نیاز در یک اکوسیستم کسب و کاری وجود داشته باشد تا ارتباط بر اساس یک عرضه و تقاضای طبیعی و مبتنی بر نیار شکل بگیرد.
با وجود اینکه سالهاست بحث ارتباط دانشگاهها با جامعه و صنعت مطرح شده است اما این حرکت بیشتر در حوزه کاربردی سازی بوده است نه عینی سازی، لذا نمیتوان انتظار داشت که دانشگاهها و مراکز پژوهشی بیایند و در این بخش فعالیت داشته باشند چون اولا اقدامات آنها تابع دستورالعملهای دولتی و بالادستی است، ثانیا استعداد و شرایط لازم برای فعالیت در این حوزه (عینی سازی) را ندارند، و ثالثا سرعت و ساختار آنها برای جریان سازی بسیار کند است. پس باید برای فعالسازی این حوزه، سناریوی دیگری را دنبال نمود.
در ایده عینی سازی علوم انسانی، در طراحی رابطه منطقی و مبتنی بر عرضه و تقاضای طبیعی(اکوسیستم) بین علوم انسانی و سینما، عرضه باید بر اساس تقاضا، شکل بگیرد. در این شرایط باید از استراتژی نیازسازی(بازارسازی) استفاده نمود. باید از طرف دوم (سینما و رسانه) شروع کرد. در این مرحله پرسش این سوالات میتواند ما را کمک کند که: تهیه کنندگان برای چه چیزهایی هزینه میکنند؟ و مردم برای چه فیلم های پول میدهند؟ پاسخ به این سوالات میتواند ارزش که همان گمشده ماست و سازوکار به جریان انداختن آن را نمایان کند.
با اندکی تامل در ترکیب هیات داوران جشنواره های هنری متوجه میشویم که در این ترکیب، عمده داوران آثار را براساس شاخصهای فرمی داوری و ارزیابی میکنند و به غیر از یک متخصص نویسندگی و متن، رسما متخصص دیگری در حوزه محتوا در این ترکیب نیست. حال اگر در این ترکیب یک کرسی ایجاد شود تا میزان عینی سازی، علمیت، و ایجاد ارتباط کانتکس های علمی و ژانر اثر را بررسی کند، ارزش مورد نظر ما شکل گرفته است و قطعاً نتیجه تغییر خواهد داشت. این یک سازوکار است که در آن به مرور تهیهک نندگان برای بالابردن سهم اثر خود از جوایز جشنواره ها، جلب افکار عمومی به ویژه نخبگان و فرهیختگان، و عنی سازی اثر، در چینش عوامل (کست)[2] اثر خود به دنبال فیلسوف، جامعه شناس یا یک متخصص متناظر با ژانر خود خواهند رفت چنانکه که امروز در برخی آثار تاریخی، پزشکی، حقوقی، و جناحی که در آنها حیطه تخصص، مرزبندی مشخص تری دارد از مشاور مرتبط استفاده میشود.
از دیگر سازوکارهای نفوذ دادن علوم انسانی در سینما و تلویزیون یا به عبارت دیگر نیازسازی و ایجاد ارزش برای مخاطب و مشتری که در اینجا سینما، تلویزیون و مخاطبان آنها هستند، نفوذ در نظام آموزش سینماست. امروزه در آموزشگاههای سینمایی و حتی دانشگاهها مباحث علوم انسانی به طور جدی مورد توجه نیست. یکی از شواهد این ادعا تجربه زیسته مولف چه در دوره هنرآموزی فیلمسازی و چه در دوره تدریس در کارگاههایی با عنوان «سینما و پژوهشهای علوم انسانی[3]» برای هنرجویان سینما است. براساس این مشاهده و بررسی میدانی، هنرجویان حداقل آشنایی با زمینه(Contex)های علوم انسانی و ایجاد تطبیق و تناظر آنها با ژانرهای سینمایی را داشتند. درصد بسیار زیادی از این هنرجویان جوان با مفاهیمی مانند سوال(Ask)، مسئله(Problem) یا موضوع(Subject) برای انتخاب سوژه آشنایی نداشتند. عمده آنها فیلمهایشان را بر اساس سوال شخصی میساختند تا، بر اساس یک مسئله با شمولیت بالا و درصدی منطقی از ترکیب احساس و عقلانیت که این خود از موارد آسیبزا در بدنه سینما و تلویزیون چه در شکل آماتور و چه در شکل حرفهای آن است.
سازوکار عملیاتی در این بخش 1- طراحی دروسی برای آشنایی با کانتکس های علوم انسانی و کسب مهارتهای ارتباط با متون و افراد این حوزه ؛ 2- در نظرگرفتن شاخص ارزیابی فعالیتهای عملی و اعطای گواهینامه براساس این فعالیتها؛ 3- توانمندسازی فیلمسازان و نویسندگان از طریق برگزاری رویدادهای آموزشی و ترویجی نظیر کارگاهها و دورههای آموزشی و 4- حمایت از آژانسهای پژوهش فیلمنامه، استارتاپها و شرکتهای خلاق در زمینه غنی سازی فیلمنامه با علوم انسانی است. حمایت از آژانسهای پژوهش فیلمنامه، استارتاپها و شرکتهای خلاق در زمینه غنی سازی فیلمنامه با علوم انسانی، یکی از راهکارهایی است که در زیست بوم فرهنگی کشور میتواند در ارتقاء ارتباط سینما و حوزه علوم انسانی نقش مهمی ایفا کند که البته سازوکار این بخش مفصل و در مقالی دیگر قابل بحث و ارائه میباشد.
جشنواره های هنری مثل فجر، عمار و… به عنوان سازوکاری جنبش آفرین و پیشرو، این بنیه را دارند تا با ساختارشکنی در ترکیب جشنواره ها در ابتدا، در ترکیب داوران جشنواره فیلم خود این ساختار را بنا بنهند و به پژوهش، میزان بهره گیری از یافته های علمی، و عینی سازی در آثار عرضه شده جایزه اعطا کند تا به مرور یافته های علوم انسانی که توسط پژوهشگران در زمینه های روانشناسی، علوم تربیتی، فلسفه، کلام، مدیریت، اقتصاد، سیاست، حامعه شناسی، تاریخ و دیگر زمینه های علوم انسانی تهیه شده است ، در سبد فرهنگی و تفریحی مردمی که بر سر این سفره نشسته اند قرار بگیرد و زمینه شکوفایی عقل و بیداری فطرت آنها گردد.
[1] – این عنوان در قالب ایده «راهکارهای عینی سازی پژوهشهای علوم انسانی از طریق طراحی و تولید محصولات/خدمات فرهنگی و هنری» توسط مولف در سال 1396 در مرکز رشد علوم انسانی پارک علم و فناوری استان قم پذیرش شد و در موسسه فناور «رسانه دانش نورا» پیگیری میشود.
[2] – Cast
[3] – ایده و طراحی این دوره توسط مولف بوده که با رابزنی فراوان و علیرغم برخی مقاومتها، سه دوره برگزار شد.